داستان برگ توت، همراه با ترجمه:

 

ذات یوم جاء بعض الناس إلی أحد الفقهاء، و طلبوا منه أن یذکر لهم دلیلاً علی وجود

الله عزوجل...ففکر لحظة، ثم قال لهم: الدلیل هو ورقة التوت.فتعجب الناس من هذه الإجابة،

وتساءلوا: کیف تکون ورقة التوت دلیلاً علی وجود الله؟! فقال الفقیه: "ورقة التوت

طعمها واحد؛ لکن إذا أکلها دود القز أخرج حریرا، وإذا أکلها النحل أخرج عسلاً، وإذا أکلها

الظبی أخرج المسک ذا الرائحة الطیبة... فمن الذی وحد الأصل وعدد المخارج؟! ".إنه الله-

سبحانه وتعالی- خالق الکون العظیم 

 


 

روزی عده ای از مردم نزد یکی از فقها آمدند، و از او خواستند که برای آن ها نشانه ای بر وجود خدای بزرگ و بلندمرتبه بگوید. دقیقه ای فکر کرد، سپس به آن ها گفت: نشانه همان برگ درخت توت است. مردم از این جواب تعجب کردند و پرسیدند: چگونه برگ درخت توت نشانه ای بر وجود خداست؟! دانشمند جواب داد:« برگ توت مزه اش یکی است، ولی وقتی کرم ابریشم آن را می خورد، ابریشم تولید می کند. و وقتی زنبور از آن می خورد عسل خارج می شود، و وقتی آهو از آن می خورد مشک با بوی خوش تولید می کند... پس چه کسی است که اصلش واحد است و آفریده هایش متعدد؟! به درستی که خدا خالق جهان بزرگ است.

 

منبع:سایت قلمچی